چقدر عزت و جاه و جلال داری تو
مدال بندگی از ذوالجلال داری تو
اگرچه ماه بنی هاشمت لقب دادند
خدا گواه بود بس کمال داری تو
میان چشم خمارت برای تشنه لبان
دو چشمه سار همیشه زلال داری تو
چه خوب شد که حوائج به دست توافتاد
تخصص گره های محال داری تو
شما غلام حسین و منم غلام شما
چقدر در نسبت اعتدال داری تو
فقط بخاطر فردای محشر ماهاست
اگر به جای دو دستت دو بال داری تو
عموی خوب قبیله براهه آمدنت
نگاه مضطرب خردسال داری تو
پس از تو امنیت خیمه را اخا چه کنم
خودت بگو که جواب سکینه را چه کنم
شاعر : ابوالقضل عطازی
نظرات شما عزیزان: